بنیانگذار مکتب "جنگل شناسی همراه با طبیعت" جنگل ها را تنها گذاشت

تاریخ درج خبر :۱۳۹۸/۷/۱۹

جنگل ها یکی دیگر از مدافعان علمی و سرسخت خود را از دست دادند. کسی که از یکسو مدافع "طرح تنفس" بود و از سوی دیگر خواهان "جدایی تشکیلات سازمان جنگل ها،مراتع وآبخیزداری" از بدنه "وزارت جهادکشاورزی". او اما از دنیا رفت و گنجینه های بزرگی از دانش و پژوهش را برای ما به ارمغان گذاست ...


 

دکتر محمدرضا مروی مهاجر درگذشت. او دکتری جنگل شناسی و عضو هیات علمی دانشگاه تهران بود که به عنوان بنیانگذار مکتب "جنگل شناسی همگام با طبیعت" در ایران شناخته می شود. از این استاد جنگل شناسی صدها مقاله و پژوهش ارزشمند درباره جنگل و مسائل جانبی آن بر جای مانده است که در صورت استفاده سازمان متولی، می توانست در پیشگیری بسیاری از معظلات امروزه جامعه ایران موثر باشد و به کار آید.

 

او از مدافعان سرسخت "طرح تنفس جنگل های شمال" و مخالف بهره برداری چوب از این جنگل ها بود. مروی مهاجر بارها درباره مشکلات مدیریتی در حوزه جنگل‌های کشور، در تعارض بودن وظایف "سازمان جنگل‌ها، مراتع وآبخیزداری" با وظایف "وزارت جهادکشاورزی" و نیاز به جداسازی پیکره این سازمان از این وزارتخانه، لزوم پیگیری اجرای طرح استراحت جنگل، توجه به جنبه‌های اکوتوریستی جنگل‌ها و تغییر نگرش روستاییان و جنگل‌نشینان از بهره‌برداری صرف به حفاظت از جنگل، از جمله دغدغه های جدی این استاد فرهیخته دانشگاه تهران بود.

 

مروی مهاجر می گفت برای مدیریت جنگل ها ومنابع طبیعی کشور، نیاز به یک ساختار تشکیلاتی نسبتا قوی داریم که بیشتر تمرکز آن روی مدیریت حفاظت باشد. با توجه به اینکه مسئله مهم در وزارت جهاد کشاورزی، تولید است نه حفاظت، بنابراین سازمان جنگل ها به عنوان متولی حفاظت از عرصه های منابع طبیعی کشور، نمی تواند زیرمجموعه وزارت جهاد کشاورزی باشد.

 

او معتقد بود باید هر چه زودتر ساختار تشکیلاتی سازمان جنگلها،مراتع وآبخیزداری کشور از پیکره وزارت جهاد کشاورزی جدا شده و سازمانی منسجم و قوی برای مدیریت منابع طبیعی تشکیل شود.

 

 

پس از آنکه دکتر جزیره ای برای نخستین بار در سال 1384 و در همایش جنگل ها در کرج اعلام کرد که جنگل ها به دلیل وضعیت اسفباری که دارند نیاز به استراحت دارند، دکتر مروی مهاجر در سال 93 از این دکترین حمایت کرد.

 

او در ساری اعلام کرد که موافق "استراحت جنگل" است و هدف، ایجاد برنامه 10 ساله است. دکتر مروی مهاجر تاکید کرد که در این مدت 10 سال باید به 3 سوال اساسی پاسخ داده شود که : « 1- چه مقدار جنگل داریم؟ 2- به دنبال چه چیزی از این جنگل ها هستیم و برنامه ما برای آینده آنها چیست؟ 3- چگونه باید به هدف خود برسیم؟»

 

مروی مهاجر می گفت با توجه به اهمیت جنگل های شمال و هیرکانی، مقایسه این جنگل ها با جنگل های پهن برگ اروپایی منطقی نیست و نمی توان الگوی بهره برداری از چوب را همانند اروپایی ها در جنگل های شمال پیاده کرد. این جنگل ها بسیار با ارزش تر از آن هستند که نگاه برداشت چوب از آنها داشته باشیم. نگاهی که متاسفانه وجود دارد.

 

او در پاسخ به منتقدانی که اغلب از بدنه کارشناسی خود سازمان جنگل ها بودند و بهره برداری از جنگل را تنها به "برداشت چوب" خلاصه می کردند می گفت:« من موافق بهره برداری از جنگل ها هستم، بودم و خواهم بود ولی بهره برداری همیشه مساوی با برداشت چوب نیست و این اصطلاح غلطی است که در زبان ما رایج شده و بهره برداری از جنگل را با برداشت چوب برابر می دانند. بهره برداری از اکسیژن جنگل، بهره برداری از خاک جنگل، بهره برداری از گیاهان دارویی جنگل، بهره برداری از منظر طبیعی جنگل و اکوتوریسم و... همگی بهره برداری محسوب می شوند.»

 

پروفسور مروی مهاجر بر این باور بود که  پرورش جنگل علم تأییدشده "جنگل های انسان ساخت" و "مصنوعی" است که توسط اروپاییان معرفی شده و مختص "جنگل های طبیعی" و "بکر" و "تاریخی" ما نیست.

 

او می گفت اروپایی ها بر روی پرورش جنگل بکر کار نکرده اند و مدارک مستندی در این زمینه ندارند. به باور این استاد جنگل شناسی دانشگاه تهران، واژه بهره برداری در مدیریت علمی و عملی جنگل‌های ما به غلط به جای برداشت چوب مورد استفاده قرار گرفته است، در حالی که بهره برداری از جنگل‌ها یک واژه عام و جامع بوده و به معنی استفاده از تولیدات و خدمات جنگل از قبیل آب، خاک، اکسیژن و منظر گرفته تا تولید چوب و سایر فرآورده‌های غیرچوبی از قبیل قارچ ها، گیاهان دارویی و میوه درختان و درختچه‌های جنگلی و غیره را شامل می شود.

 

به اعتقاد دکتر مروی مهاجر حتی درختان مسن را نیز نباید به شکلی که برخی گمان می کنند برداشت کرد؛ چرا که درختان مسن با ارزش ترین واحدهای اکولوژیک یک اکوسیستم هستند. آنها با ارتفاع زیاد و تاج  پوششی که دارند تا حد زیادی جلوی باران و تبدیل آن به سیلاب را می گیرد؛ این در حالی است که نبود این درختان و قطع آنها می تواند باعث سیل های بزرگی در منطقه شود. درختان خشکه دار و بادافتاده نیز برای تنوع زیستی، فون و فلور و پایداری جنگل فوق العاده با ارزش هستند.

 

بقای اکوسیستم های طبیعی ما در جنگل های شمال و جنگل های کوهستانی تا حد زیادی وابسته به درختان آسیب دیده و سرشکسته ای است که زیست بوم پرندگان و جانوران هستند.

 

او می گفت برخلاف تصور خصوصی سازی که امروزه در اقتصاد وجود دارد و من نیز با آن موافقم، اما در عرصه منابع طبیعی، حفاظت نباید خصوصی شود و دولت باید جایگاه حاکمیتی را در قبال جنگل ها داشته باشد. متأسفانه "اصول مدیریت جنگل های شمال" از ابتدا غلط بوده که بهره برداری توسط مجری خصوصی و دولتی صورت گیرد و سازمان جنگل ها باید مجری طرح ها باشد. در واقع جنگل ها در ایران باید مانند اروپا تحت حاکمیت سازمان های مربوطه باشند و مانند پلیس از آنها محافظت کنند.

 

دکتر مروی مهاجر معتقد بود که ابتدا باید در10 سال اولی که به عنوان "طرح استراحت جنگل" تعیین کردیم "آمایش جنگل" انجام دهیم و در آن مشخص کنیم چه نوع جنگلی داریم و برای چه کاری از آن استفاده می کنیم. جنگل بکر، منطقه مرکزی و قلب جنگل های ما محسوب می شود که نباید اقدامی در آن صورت گیرد و باید به شکل خاصی حفاظت شود؛ به طوری که حتی ورود انسان ها به آنجا نیز باید ممنوع باشد تا خاک فشرده نشود و دقیق ترین ضوابط حفاظت در آن محدوه 10 درصدی اعمال شود.

 

از طرفی ما در بسیاری از نقاط جنگل هایی را داریم که برای پارک های ملی مناسب هستند؛ مانند "پارک ملی گلستان" که با وجود سوء مدیریت های صورت گرفته در آن، هنوز در بسیاری از نقاط جهان مانند آلمان، یک پارک ملی شناخته شده است و ممکن است که جنگل های هیرکانی را نشناسند؛ ولی پارک ملی گلستان را می شناسند.

 

این استاد دانشگاه تهران به عنوان یک جنگل شناس معتقد بود که روستاییان می توانند بهترین حافظان جنگل ها باشند و باید از این ظرفیت، برای حفاظت جنگل ها استفاده شود. اما او شرط موفقیت این روش را آموزش روستاییان و درک این نکته که "حفاظت از جنگل باعث ارتقای معیشتی جنگل نشین می شود".

 

مروی مهاجر می گفت اگر یک فرد روستایی فقیر که چوب خود را از جنگل تأمین می کند ببیند در کنار جنگل او، "اکوتوریسم" ایجاد شده و برایش درآمد دارد؛ چرا که افراد برای استراحت به او مراجعه می کنند و این منبع درآمدی برای او خواهد شد، خود از آن جنگل حفاظت خواهد کرد.  اما در همان حال با چرای دام در جنگل به شدت مخالف بود و می گفت که باید چرای دام در جنگل کاملا متوقف کنیم.

 

او می گفت حضور دامداران در داخل عرصه های جنگلی شمال اساسا نادرست است و مساوی است با کاملا خورده شدن نهال توسط دام در پایین جنگل.

 

دکتر مروی مهاجر با "آگروفارستری" در داخل جنگل های شمال، کاملا مخالف بود و می گفت آگروفارستری متعلق به کشورهایی مانند هندوستان، تایلند و مناطق دارای درخت زار است.

 

همو بود که خطاب به جامعه دانشگاهی که خود، بخشی از آنان بود هشدار داد:« جامعه دانشگاهی و محقق کشور باید  بداند که مقالات علمی-پژوهشی و ISI مشکل کشور ما را حل نمی کند؛چرا که مشکلات ما بزرگتر از این مقالات است. باید همکاری بیشتری بین سه ارگان "سازمان جنگل ها"،"موسسه تحقیقات جنگل" و"دانشگاه ها" صورت بگیرد؛ وجود اختلاف بین آنها به نفع هیچیک از آنها نیست.

 

مروی مهاجر می گفت جامعه امروز ما از نظر محیط زیست و منابع طبیعی حساس شده؛ اما دانشگاه های ما در تخصص خود غرق شده اند و با جامعه همراه نیستند. در واقع بین تفکر دانشگاهی و تفکر جامعه فاصله افتاده است. در بسیاری موارد، تحقیقات ما در دانشگاه ها و مؤسسات تحقیقاتی به درد کشورهای پیشرفته دنیا می خورد؛ اما به درد جامعه ما نمی خورد!

 

موضوع دیگری که پروفسور محمدرضا مروی مهاجر نسبت به آن حساس بود و آنرا یکی از چالش های جدی دولت ها مخصوصا دولت دوازدهم عنوان می کرد تعداد زیاد دانشکده های جنگل بود. او می گفت ما 12 دانشگاه دولتی در زمینه جنگل در کشور داریم و این در حالی است که با این سطح  جنگل، نهایتا به 4 دانشکده نیاز داریم که باید آنها را در کرج، شمال، زاگرس و جنوب داشته باشیم. اگر چنین تجمیعی صورت نگیرد به فارغ التحصیلان این رشته ستم کرده ایم.

 

شنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۸ساعت ۱۶:۲۲کد مطلب: ۲۳۰۷۴Share

اسکان نيوز/ الهه موسوی

نظرات
درج نظر جدید
نام
وبسایت
ایمیل
متن
   

کد امنیتی فوق را وارد کنید